کد خبر: ۴۳۵۱۲۸
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۴۴

وسط لحاف خوابیدی آقای قالیباف| حملات سوپر انقلابی‌های حامی جلیلی به رئیس مجلس

جلیلی و قالیباف شاید دو قطبی اصلی انتخابات ۱۴۰۳ نبودند، اما این انتخابات شکاف و نزاعی که سال‌ها بود بین این دو طیف شکل گرفته بود را به مرحله جدیدی رساند. مرحله‌ای که حالا بر محور تعیین راهبرد «نفی مذاکره با دولت فعلی آمریکا» وارد تنش‌هایی تازه شده و حامیان جلیلی در توئیتر نزاعی تازه علیه قالیباف را آغاز کرده‌اند.

جلیلی و قالیباف شاید دو قطبی اصلی انتخابات ۱۴۰۳ نبودند، اما این انتخابات شکاف و نزاعی که سال‌ها بود بین این دو طیف شکل گرفته بود را به مرحله جدیدی رساند. مرحله‌ای که حالا بر محور تعیین راهبرد «نفی مذاکره با دولت فعلی آمریکا» وارد تنش‌هایی تازه شده و حامیان جلیلی در توئیتر نزاعی تازه علیه قالیباف را آغاز کرده‌اند.
تو که تا دیروز با اتکا به عقلانیت انقلابی از مذاکره دفاع می‌کرد چرا حالا وسط لحاف خوابیدی؟!».
این توئیت یکی از اصلی‌ترین چهره‌های نزدیک به سعید جلیلی در فضای مجازی خطاب به محمد باقر قالیباف بعد از سخنرانی اخیر او در واکنش به راهبرد «نه به مذاکره با دولت وقت آمریکا» است. بعد از صحبت‌های قالیباف در تایید و تکرار اظهارات آیت الله خامنه‌ای، حامیان جلیلی به تندی به قالیباف تاختند و نوشتند که او تا دیروز مدافع مذاکرات بود، اما حالا رنگ عوض کرده و در مختصات جدیدی ایستاده است.
حامیان جلیلی مشخصا این روز‌ها سر برافراشته دارند که راهبرد همیشگی آن‌ها مبنی بر نه به مذاکره با آمریکا و غرب حالا در دستورکار رسمی نظام قرار گرفته است. این نکته که راهبرد جدید نه به مذاکره با دولت فعلی آمریکا است البته برای آن‌ها اهمیت چندانی ندارد چرا که رویکرد سعید جلیلی و جریان او برای مخالفت با مذاکره همان مثال معروف اندیشه مهندسی است: «یا راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت.»

جریان جلیلی، مست و مشعوف از این راهبرد جدید هم دولت وقت را در حال دست و پا زدن تماشا میکند و هم در حال حساب کشی از رقیب قدیمی و دشمن سیاسی خود یعنی قالیباف است: «تو که تا دیروز با اتکا به عقلانیت انقلابی از مذاکره دفاع می‌کرد چرا حالا وسط لحاف خوابیدی؟!».
اکانت‌های منتسب به جریان حامی جلیلی مکررا روی این محور مانور دادند که آنچه امروز قالیباف-بعد از صحبت‌های آیت الله خامنه‌ای درباره مذاکرات- بر آن تاکید می‌کند، استراتژی همیشگی جلیلیون بوده است و این را نشانی از عقب بودن قالیباف در قیاس با جلیلی در سلسله مراتب جبهه انقلاب توصیف کردند. عجیب این که حتی بعضا گفته‌هایی مبنی بر این که «جلیلی قبل از رهبری مذاکره را غیرشرافتمندانه خواند و هزینه اش را هم داد» نیز بیان شد!
محور دوم حمله هواداران جلیلی به قالیباف درباره عملکرد او در مجلس بود. حامیان جلیلی با ادبیاتی تند مطرح کردند که رییس مجلس باید دولت را وادار به تاسی از راهبرد نه به مذاکره با دولت ترامپ کند. در کنار این محور نقد قالیباف به شدت به دلیل آنچه جلیلیون «وفاق با دولت پزشکیان» می‌خوانند نیز از او انتقاد کردند.
محور سوم حمله حامیان سعید جلیلی به قالیباف نیز با ادبیات همیشگی آن‌ها بود. ادبیاتی که بار‌ها از زبان اعضا این چهره تا در صدا‌های تجمعات اخیر خیابانی نیز شنیده می‌شود؛ خدا قالیباف را لعنت کند!
تیر آخر این حمله هماهنگ را هم شخص علی اکبر رائفی پور زد و نوشت: «آنقدر منفعل بودند تا باز هم امام جامعه خودش به خط بزند. این جماعت سال هاست ولایت را سیبل و خاکریز خودشان کرده‌اند و وقیحانه هرکسی جز خودشان از جمله منتقدانشان را ضدولایت فقیه می‌خوانند.»
تمامی این محور‌های نقد البته با واکنش اکانت‌های سایبری قالیباف نیز همراه شد و این زد و خورد توئیتر هنوز هم در کف فضای مجازی در جریان است.

قالیباف چه گفت و چرا هدف حمله قرار گرفت
محمدباقر قالیباف مطابق خصلت ذاتی و رویکرد سیاسی‌اش بعد از سخنرانی آیت الله خامنه‌ای و تاکید بر عدم مذاکره با دولت فعلی آمریکا، وارد میدان شد تا با تایید این راهبرد و تاکید بر اجرای آن، موضع خود و مختصات اش در این ماجرا را مشخص کند.

او در سخنرانی دستپاچه خود در اینباره تاکید کرد که «رهبر معظم انقلاب روز گذشته شفاف و روشن درباره وفاق و مذاکره موضع گرفتند و قطعا رئیس جمهور و اعضای دولت باید طبق فرمایش رهبر انقلاب کار‌ها را پیش ببرند».

سخنرانی قالیباف، اما نکته مهمتری از توصیه و تاکید به دولت داشت. او به خوبی می‌دانست که جریانی که آماده حمله رسانه‌ای و سیاسی به او است دولت و یا حتی اصلاح طلبان نیستند. شاید همین پیش بینی دقیق سیاسی و شناخت کامل از وضعیت اردوگاه جریان راست بود که باعث شد تا به سرعت بعد از گفته هایش درباره اقداماتی که دولت باید در پیش بگیرد، کنایه‌ای درون اصولگرایی را بیان کند: «در این فضا نباید دو قطبی ایجاد کرده و مخالف و موافق مذاکره ایجاد کنیم. چرا که برخی از دوستان جبهه انقلاب دو قطبی مذاکره و علیه مذاکره را درست کنند در حالی که ماهیت سخنان رهبر انقلاب با گذشته متفاوت است».

دو قطبی مورد اشاره قالیباف، اما از بالغ بر ده سال پیش شکل گرفته و حالا راهبرد «عدم مذاکره با دولت ترامپ» تنها بهانه‌ای برای تازه شدن زخم دشمنی قدیمی است.

صبح روز پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۲ وقتی اصلاح طلبان مشعوف و مغرور از این که ۸ سال سخت دولت محمود احمدی نژاد را پشت سر گذاشتند و با تاس جفت شش «تایید صلاحیت حسن روحانی در شرایط احساسی جامعه بعد از ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی» توانستند دوباره نیرو‌های خود را به نهاد‌های انتخابی حاکمیت بفرستند، گسل تازه‌ای در دل جریان راست شکل گرفت.

شکاف ایجاد شده بر محور دو چهره اصولگرای حاضر در رقابت یعنی محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی بود. طی یک دهه گذشته این دو نفر با سازماندهی نیرو‌های سیاسی و تشکیلاتی و البته فعالیت در بستر توئیتر، سازمان‌های مجازی سیاسی و قبیله‌های انتخاباتی خود را تشکیل دادند. در خلال این اقدامات البته تلاش کردند تا گفتمان‌های مختص به خود داشته باشند تا شناسنامه‌هایی بعضا حتی مستقل از جریان اصولگرایی پیدا کنند و زیر پرچم عنوان «انقلابی» هویت‌های استحاله یافته و عصر جدیدی را برای خود رقم بزنند.

این شکاف در انتخابات‌های مجلس دوازدهم عیان‌تر شد و در ریاست جمهوری ۱۴۰۳ به اوج خود رسید. هر یک از دو چهره یکدیگر را متهم کردند که مصلحت در کنارکشیدن دیگری به خاطر پیروزی جبهه انقلاب است. قالیباف می‌گفت که حجت شرعی برای ماندن دارد و جلیلی با تکیه بر نظرسنجی‌های کانال‌های ایتا- که مدیریت آن‌ها در قم و تهران در دست نیرو‌های جلیلی بود- مدعی برتری در نظرسنجی شد.
بعد از اعلام نتایج هم دو طرف دوباره روضه را تکرار کردند: قالیبافی‌ها مدعی شدند که اگر جلیلی کنار رفته بود حالا مسعود پزشکیان پیروز انتخابات نبود و نیرو‌های جلیلی می‌تاختند که در صورت کناره گیری قالیباف، کار پیروزی جلیلی در دور نخست تمام بود. فضای مرحله دوم انتخابات و شنیده‌ها نشنیده‌ها مبنی بر این که نیرو‌های قالیباف گفتند حاضر به رای دادن به پزشکیان هستند، اما به جلیلی رای نمی‌دهند نیز تنش بین این دو جبهه را تشدید کرد.

تنش بین قالیباف و جلیلی و حامیان شان ادامه داشت و هر موضوعی بنزین جدید بر این آتش بود؛ از ترکیب کابینه پزشکیان تا ترور نصرالله و سنوار محوری شد برای تشدید درگیری‌های این دو طیف. حالا زخم این دشمنی با اظهارات قالیباف درباره مذاکره تازه شده است.

این پایان داستان جنگ تمام عیار قالیباف و جلیلی نیست. شاید جریان جلیلی دلخوش به این هستند که با سخت‌تر شدن روزانه شرایط باز هم شرکت کنندگان در انتخابات ریزش می‌کنند و آن حداقل حاضران در نهایت بدنه رای سعید جلیلی هستند که پای صندوق رای می‌روند و بالاخره صبح دولت جلیلی هم می‌دمد.

آن‌ها به خوبی می‌دانند که در شرایطی که اصلاح طلبان شانس بسیار کمی برای عبور از شورای نگهبان در ادوار آتی دارند و شاید پزشکیان آخرین چهره‌ای بود که توانست دوقطبی تاریخ مصرف گذشته راست و چپ را احیا کند، رقابت واقعی در انتخابات‌های حداقلی بین نیرو‌های خودی است.

برای حامیان سعید جلیلی، رقیب حقیقی قالیباف است که هنوز در چهارچوب‌های نظام عرض اندام می‌کند و دایه مهربان‌تر از مادر شورای نگهبان نیز همیشه مهر تایید بر او می‌زند. علاوه بر این که عمر اصولگرایی سنتی پایان یافته و از تشکل‌هایی مثل جامعتین که روزگاری نقطه عطف تصمیم گیری در اردوگاه راست بودند، نه نامی باقی مانده و نه نشانی. عصر جدید اصولگرایی عصر رشد قارچ گونه تشکل‌ها با عنوان و ادعای انقلابی است؛ از جمنا و شانا تا شریان و صبح امید، که البته همه این‌ها هم در نهایت باید خود را در دوگانه جلیلی-قالیباف تعریف کنند.

نزاع حامیان سعید جلیلی و قالیبافی‌ها فراتر از صندوق رای انتخابات ۱۴۰۳ ادامه دارد؛ در شرایطی که طرفداران جلیلی سعی در بیرون کردن قالیباف از جبهه انقلاب دارند و نیرو‌های قالیباف دلخوش به این هستند که در نهایت سعیدجلیلی هیچ شانسی برای پیروزی در هیچ انتخاباتی ندارد.